خلاصهای از زندگی پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص)
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۹۶۵۳۳
خلاصهای از زندگی پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) را می خوانید:
تولد
پیامبر گرامی اسلام(ص) در عام الفیل، (سال 570 میلادی) در مکه مکرمه، در شعب ابیطالب منطقهای در نزدیکی مسجدالحرام، دیده به جهان گشود.[1]اکثر محدّثان و مورّخان معتقدند که تولد پیامبر(ص)، در ماه ربیع الاول بود، اما در روز تولد آنحضرت اختلاف دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نام
پیامبر(ص) دارای دو بُعد متفاوت زمینی و آسمانی، یا به عبارت دیگر، ظاهری و باطنی هستند که در هر بعد با نام خاصی نامیده شدهاند که هر دو از ریشه «حمد» مشتق شده است. از همین روی در روایات به این مطلب اشاره شده است که نام پیامبر اسلام در آسمانها «احمد» و در زمین «محمد»(ص) است.[3]
نسب
پدران ایشان به ترتیب عبارتند از: عبدالله، عبدالمطلب، هاشم، عبدمناف، قصى، کلاب، مره، کعب، لؤى، غالب، فهر، مالک، نضر، کنانه، خزیمه، مدرکه، الیاس، مضر، نزار، معد، عدنان.[4]
القاب
پیامبر اسلام(ص) جامع تمام صفات نیک بودند. به همین دلیل، در قرآن کریم و روایات، القاب و صفات زیادی برای حضرتشان ذکر شده است که برخی از آنها عبارتاند از: «رَسولُ الله»،[5]«خاتَم النَّبِیِّینَ»،[6]«رَؤُفٌ رَحیم»،[7]«مُنذِر»،[8]«نَجم»،[9]«امین»،[10]«سید المرسلین».[11]
کنیه
کنیههایی برای پیامبر اسلام(ص) ذکر شده که برخی از آنها عبارتاند از: ابو القاسم، ابوالطاهر، ابوالطیب، ابوالمساکین، ابوالدرتین، ابوالریحانتین، ابوالسبطین، و ابوالارامل بود.[12]قاسم نام یکی از فرزندان پسر آنحضرت بود، و به این جهت کنیه ابو القاسم بر حضرتشان نهاده شد.[13]این فرزند پسر پیامبر اسلام قبل از سن بلوغ و در دوران کودکی از دنیا رفت.[14]
همسران
درباره تعداد زنان پیامبر(ص) به مبالغه سخن گفتهاند؛ برخی آنرا هجده نفر ذکر کردهاند، و برخی دیگر تعداد آنان را پانزده نفر بر شمردهاند که پیامبر(ص) از بین این پانزده نفر، با چهار نفر، به عقد ازدواج اکتفا نمود [و با آنان همبستر نشد].[15]
ابن اسحاق همسران آنحضرت را سیزده نفر برشمرده که با دو نفر تنها به برگزاری عقد اکتفا نمود، و دو نفر از آنان در هنگام حیات آنحضرت از دنیا رفتند و در هنگام رحلت آن بزرگوار، نه زن به نامهای «عایشه»، «حفصه»، «ام حبیبه»، «ام سلمه»، «سوده»، «زینب دختر جحش»، «میمونه»، «صفیه» و «جویریه» در خانه آنحضرت بودند.[16]
فرزندان
براساس روایات، پیامبر اسلام(ص)، دارای هفت فرزند بود که همه آنان تنها از دو همسر (خدیجه و ماریه قبطیه) متولد شدند، وآنحضرت از سایر همسران خود فرزندی نداشتند.
پیامبر(ص)، 4 فرزند دختر و 2 فرزند پسر از خدیجه و 1 فرزند پسر از ماریه قبطیهداشت.
فرزندان آنحضرت از خدیجه عبارتاند از:
1. قاسم، 2. زینب، 3. رقیه، 4. ام کلثوم، 5. فاطمه زهرا(س)، 6. عبدالله (طاهر).[17]
فرزند آنحضرت از ماریه قبطیه ابراهیم نام دارد[18]که در خردسالی از دنیا رفت.
گفتنی است که همه فرزندان پیامبر به جز حضرت زهرا(س) در زمان حیات ایشان از دنیا رفتند.[19]
بعثت
در مورد تاریخ بعثت میان عالمان مسلمان دو دیدگاه وجود دارد. شیعه معتقد است، در روز 27 رجب، محمد بن عبدالله در سن چهل سالگی، در حالیکه در غار حرا مشغول عبادت بود، از سوی خدای متعال به عنوان آخرین سفیر الهی و خاتم النبیین به پیامبری برگزیده شد؛ از اینرو، روز بعثت پیامبر اسلام(ص) روز 27 رجب، مطابق با اول فوریه 610 میلادى میباشد. اما دیدگاه دیگر، نظر اهل سنت است که به اعتقاد آنان ماه رمضان زمان بعثت آنحضرت است.[20]
خاتمیت
بشر به فطرت خود خداجوی است، اما این فطرت کافی نیست تا هر چه که برمیگزیند و هر آئینی که به آن اعتقاد دارد، حق باشد بلکه این فطرت، گرایشی است که میبایست در پرتو بصیرت به راه راست هدایت شود و خداوند افزون بر عقل که پیامبر درونی است، پیامبران بیرونی را برای ما فرستاد تا آنچه را که عقل نمیتواند ادراک کند، برای انسان تبیین کند. پیامبران آمدند تا راه روشن هدایت را به ما نشان دهند و هر یک با دو محدودیت (محدودیت انبیا در تلقی وحی و دریافت حقیقت، محدودیت مخاطبین در فهم حقیقت) و یک خطر (خطر تحریف و تغییر مسیر دین) روبرو بودند؛ لذا هر دین نسبت به دین قبلی از یک سو تکمیل کننده و از سوی دیگر تصحیح کننده بود. این مسئله تا آمدن دین خاتم، یعنی اسلام ادامه داشت. در دین خاتم، نه محدودیتی در ناحیه پیامبرش بود و نه محدودیتی در ناحیه مخاطبان، و از سویی از خطر تحریف هم مصون بود؛ یعنی از سویی پیامبری فرستاده شد که در قله معرفت قرار داشت، و از سوی دیگر زمینه فهم، در مردم پیدا شده بود؛ یعنی، لااقل بعضی از مردم این آمادگی را پیدا کرده بودند که معارف بلند الهی را در بلندای آن معرفت بیابند.[21]با از بین رفتن این دو محدودیت، اسلام توانست تمام پیام خود، یعنی تمام هدایت الهی را که بخشی از آنرا ادیان گذشته بیان کرده بودند، ارائه نماید و در واقع دین کامل و دین خاتم باشد.[22]
وحی
«وحى» در لغت، به معناى اشاره سریع است که میتواند از جنس کلام یا از باب رمزگویى یا به صورت صوت مجرّد از ترکیب یا به صورت اشاره و امثال آن باشد. معانى و استعمالات متفاوت این کلمه در قرآن کریم ما را به چند نکته، توجه میدهد: اول آنکه؛ وحى مخصوص انسان نیست، بلکه به جماد و نبات و حیوان و... نیز تعلق میگیرد. (وحى به این موجودات همان هدایت ذاتى و غریزى و یا به عبارتى هدایت تکوینى خداوند است که آنها را به سوى مقصدشان میکشاند)، اما عالیترین درجه وحى، تنها به سلسله پیامبران و اولیاى الهى اختصاص دارد و منظور از آن، القاى معانى بر قلب پیامبر(ص) و سخن گفتن خدا با او است. نتیجه آنکه اساساً با سایر القائاتى که به بشر میشود، از نظر ماهیت متفاوت نیست، بلکه از نظر درجه فرق میکند. پایینترین درجه آن مربوط به جماد و نبات و عالیترین درجه آن مخصوص پیامبران است. دوم آنکه؛ وحى در معانى متفاوت نیز استعمال شده است: به معناى اشاره، وسوسه، القا در فهم از راه غریزه و القا از باب رؤیا، و درجه عالى آن، نطق پروردگار با رسولان و پیامبران میباشد.
مشخصات وحى عبارتاند از: 1. درونى بودن، 2. معلم داشتن، 3. استشعار، 4. ادراک واسطه وحى.
کیفیت نزول وحى بر پیامبران(ع) نیز به سه شکل است: 1. تکلم خداوند بدون واسطه، 2. تکلم از وراى حجاب، 3. تکلم از راه فرستاده و فرشته وحى.[23]
نزول قرآن
نزول دفعى قرآن بر قلب مبارک پیامبر(ص) یقیناً در شب قدر (یکى از شبهاى ماه رمضان) بوده است. با مراجعه به برخى روایات و قراین، این احتمال تقویت میشود که شب قدر، همان شب بیست و سوم ماه رمضان است و نزول دفعى قرآن حدوداً پنجاه و شش روز بعد از بعثت رخ داده است.
در خصوص نزول تدریجى قرآن، اختلافات زیادى وجود دارد. به نظر میرسد در این مسئله دو مبنا از اهمیت بیشترى برخوردار است:
1. نزول تدریجى قرآن مقارن بعثت آغاز گردیده و تا پایان عمر پیامبر اکرم(ص) ادامه داشته است. بنابر نظر مشهور، پیامبر در 27 رجب، به رسالت مبعوث شدند و در 28 صفر سال یازدهم هجرت رحلت فرمودند.
2. هر چند مقارن بعثت، چند آیه از قرآن نازل شده، اما نزول تدریجى قرآن به عنوان کتاب آسمانى، سه سال پس از بعثت، از شب قدر شروع شد و در سال دهم هجری (حجة الوداع) به پایان رسید.[24]
امی
«امّی» به کسی گفته میشود که خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد.[25]به پیامبر اکرم(ص) نیز از آن جهت امی میگویند که خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود.[26]نه اینکه خواندن و نوشتن نمیدانست. امی بودن پیامبر اسلام(ص) از نظر تاریخی مسئلهای روشن و قطعی است؛ چرا که تاریخ گواه است بر اینکه آنحضرت چه قبل و چه بعد از مبعوث شدن به رسالت، نزد هیچ معلم و استادی خواندن و نوشتن را نیاموخته بود؛ زیرا از یک سو بیشتر مردم سرزمین حجاز در زمان پیامبر(ص) مردمی عامی بوده و خواندن و نوشتن را نمیدانستند، و از سوی دیگر تعلیم و تعلم به عنوان یک صنعت و حرفه در میان آنان جایگاهی نداشت. از اینرو، تنها تعداد اندکی در میان آنها از این هنر برخوردار بوده، به طوری که تعداد آنان تنها هفده نفر ثبت شده است. بنابراین، اگر پیامبر اسلام(ص) در آن جامعه خواندن و نوشتن را پیش کسی آموخته بود، یقیناً این مسئله در میان مردم شهرت پیدا میکرد.[27]
اهلبیت
اهل بیت؛ اصطلاحی قرآنی، حدیثی و کلامی، به معنای خانواده پیامبر اسلام(ص) است. این اصطلاح در این معنا تنها یکبار در قرآن کریم بهکار رفته،[28]و از این جهت متکلمان، محدّثان و مفسران قرآن مجید، اصطلاح «اهل البیت» را که در قرآن مجید آمده، به مفهوم خاص به کار بردهاند.
اما در اینباره که این مفهوم خاص شامل چه کسانی میشود، میان مفسران، محدثان و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد.
تمام مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهلسنت، به استناد شواهد و قراین و روایات فراوانی از: پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و دیگر امامان(ع) و نیز ام سلمه، عایشه، ابوسعید خدری، ابن عباس و دیگر اصحاب، اعتقاد راسخ دارند که آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء؛ یعنی حضرت محمد(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل شده است، و منظور از اهلبیت، آنانند؛ لذا همسران در این معنا داخل نیستند هر چند از احترام متناسب با شأن خود برخوردارند.[29]
شعب ابیطالب
شعب ابیطالب منطقهای در نزدیکی مسجدالحرام، متعلق به عبدالمطلب بود و پیامبر اسلام(ص) نیز همانجا به دنیا آمد.
هنگامی که بزرگان قریش به صورت جدّی تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفتند، ابوطالب که از نیت شومشان آگاه شد، فرزندان پدرش را جمع کرد و دستور داد که پیامبر(ص) را در محله خود؛ یعنی همان شعب ابیطالب، نگهدارى کرده و مانع هر سوء قصدی شوند. به دنبال این تصمیم و در ابتدای محرّم سال هفتم بعثت، فرزندان عبدالمطلب درون شعب محصور شده و در تحریم اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتند. حضور در شعب ابیطالب با وجود محاصره اقتصادی و اجتماعی و همچنین ایجاد موانع مختلف برای داد و ستد با دیگران، سختیهای بسیاری را برای بنیهاشم به وجود آورد. آنها تنها در ایام حج (تمتع و عمره) از شعب خارج میشدند.[30]سختیها و گرسنگیها به حدی بود که کودکان از گرسنگی میگریستند و صدای گریه آنها به گوش قریش میرسید.[31]پیامبر اسلام، خدیجه و ابوطالب در این دوران سخت، اموال خود را از دست دادند و آنها را برای رفع مشکلات و تهیه مایحتاج خرج نمودند.[32]
معجزات
پیامبر اسلام(ص) در طول زندگانی خود معجزات فراوانی داشتهاند. بزرگترین معجزه ایشان قرآن مجید است که بر خلاف معجزات همه انبیاء و حتی بر خلاف دیگر معجزات ایشان، معجزهای ماندگار و همیشگی است، معجزهای از جنس کتاب، که دارای ابعاد فراوان اعجاز نظیر فصاحت و بلاغت بی نظیر، بیان برترین معارف الهی و... است که دانشمندان و مفسران به طور مفصل درباره آن بحث کردهاند. تحدی قرآن بهترین دلیل بر اعجاز قرآن است که میفرماید: «اگر در این کتاب که بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید سورهای مانند آن بیاورید».[33]و تا امروز همه انسانها از آوردن حتی یک سوره مانند کوچکترین سورههای قرآن عاجز بوده و تا ابد نیز عاجز خواهند بود. همچنین اخبار غیبی قرآن نیز جلوه دیگری از معجزه بودن آن است و از آنجا که همه اخبار غیبی توسط وحی بر پیامبر(ص) معلوم گشته و اولین بار توسط ایشان برای مردم بیان شده است، به نحوی معجزه ایشان است.[34]
معراج
معراج در لغت عربی به معنای وسیلهای است که با کمک آن، میتوان به بالا صعود نمود، اما در روایات و تفاسیر، این واژه در مورد مسافرت جسمانی پیامبر(ص) از مکه به بیت المقدس و از آنجا به آسمانها و سپس مراجعت به وطن خویش به کار برده میشود. آنچه از روایات اسلامی برمیآید، آن است که معراجی با این خصوصیت، تنها توسط رسول اکرم(ص) و آن هم یک بار انجام شده، هرچند که مشابه برخی مراحل معراج، توسط پیامبران دیگری؛ مانند سلیمان و ادریس و عیسی(ع)، نیز انجام پذیرفته است و هر چند که ممکن است معراجهای دیگری با خصوصیات دیگر، بارها برای پیامبر(ص) نیز تکرار شده باشد.
از طرفی، هر چند روایات مختلفی در ارتباط با زمان معراج پیامبر(ص) وجود دارد، اما نمیتوان به صورت قطعی اعلام نمود که کدامشان صحیح است. البته ندانستن تاریخ دقیق؛ مانند بسیاری موارد مشابه ضرری را متوجه قطعیت اصل ماجرا نخواهد نمود.
پیامبر(ص) بعد از معراج، مستقیماً به مکه بازگشت و خبر این واقعه مهم را به اطلاع قریش رساند و شواهدی قطعی برای اثبات این موضوع در اختیار آنان قرار داد. همچنین، ایشان در طول نبوت خود، آن مقدار از مشاهدات خود را در معراج که قابل بازگو کردن بود، با زبانی ساده در اختیار مردم قرار داد که بسیاری از این موارد، در کتب روایی و تفسیری، قابل بازیابی است.[35]
هجرت
هجرت پیامبر اسلام(ص) به دستور خدای متعال برای شکست نقشه شوم مشرکان مکه برای قتل آنحضرت(ص) صورت گرفت. طبیعی است که این کار باید با رعایت تمام نکات امنیتی و در کمال اختفا انجام میشد؛ زیرا حضرت مأمور بودند از راههای طبیعی و عادی فرمان الهی را عملی کنند. بنابراین، روشن است که اگر افراد زیادی همراه حضرت مهاجرت میکردند، دشمنان متوجه شده و امکان موفقیت کامل پیامبر(ص) نبود. همانگونه که مشرکان بعد از حرکت حضرت، با تمام امکانات خود به جستوجو پرداختند، اما حضرت را نیافتند و بعد از ناامیدی به سراغ حضرت علی(ع) رفته و ایشان را مورد اذیت قرار دادند. البته عده زیادی از مسلمانان قبل از پیامبر، به مدینه هجرت کرده و جز عده معدودی از آنان، کسی در مکه نبود که آنان نیز از اذیت مشرکان در امان نماندند و اموال شان در مکه توقیف شد و پس از مهاجرت به مدینه در تنگنای فقر مالی بودند.[36]
مبدأ تاریخ مسلمانان
بعد از بعثت پیامبر اسلام(ص) و تا مدتها که محدوده جغرافیای اسلام، محدود به قسمتی از شبه جزیره عربستان بود، و به علت ارتباطهای مختصر مسلمانان، و کم بودن وقایع مهم عمومی، نبود تاریخ به معنای نبودن مبدأی برای دانستن زمان و مقایسه زمانی وقوع رویدادها، مشکلی ایجاد نمیکرد. خلیفه دوم در سال شانزدهم یا هفدهم و یا هجدهم بعد از هجرت پیامبر(ص)، یاران آنحضرت را جمع کرد تا با آنان درباره این مشکل مشورت کند. بنابر تصریح یعقوبی(م بعد 292)، طبری( م 310)، مسعودی(م 346)، ابن اثیر(م 630) و ذهبی(م 748)، خلیفه دوم از امام علی(ع) مشورت گرفت و نظر امام علی(ع) در این شورا، آن بود که مبدأ تاریخ مسلمانان، هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه باشد، نظری که مورد تأیید خلیفه و همه مسلمانان قرار گرفت.[37]
جهاد
مسئله جهاد و نبردهای پیامبر اسلام(ص) در مقابل دشمنان اسلام، از مباحث بسیار مهم تاریخی و کلامی جامعه اسلامی است. با شروع تبلیغ علنی اسلام از سوی پیامبر و دعوت مردم به گرویدن به اسلام، کفار و مشرکان در مقابل پیامبر و پیروانش صف آرایی کرده و شروع به مقابله کردند و این مبارزه تا پایان زندگی حضرتشان ادامه داشت. تمام جنگهایی که در طول این مدت رخ داد، در حقیقت مراحل مختلف یک نبرد - اما در مراحل و مکانهای مختلف و با اسامی متفاوت - بوده است که هرچند در مراحلی، نوعی پیشدستی در نبرد از سوی پیامبر(ص) مشاهده میشود، اما در واقع منشأ تمام این نبردها به یک نبرد تدافعی طولانی اسلام در برابر شرک و کفر برمیگردد.[38]
غزوات
تعداد غزوههای پیامبر گرامی اسلام(ص) 28 غزوه گزارش شده است که از سال دوم هجری شروع شده و تا سال نهم هجری ادامه یافت.[39]
نماز بر پیکر پیامبر(ص)
پیامبر اسلام(ص) سرانجام پس از 23 سال تلاش شبانهروزی در راه اعتلای اسلام و پس از تحمل سختیهای فراوان در این راه، در 28 صفر سال یازدهم هجرت(سال 632 میلادی) در سن 62 یا 63 سالگی دیده از جهان فرو بست و به دیدار معبودش شتافت. بر اساس منابع معتبر تاریخی، تمام مسلمانانی که مایل به اقامه نماز بر پیکر پیامبر(ص) بودند، گروه گروه نزد بدن آنحضرت حاضر شده و بدون آنکه امام جماعتی داشته باشند، با نماز خود، آخرین وداع را با پیامبرشان انجام دادند و این موضوع، تنها شامل مردان هم نبوده، بلکه زنان و کودکان نیز از این فیض، بی بهره نماندند.[40]
مکان خاکسپاری
براساس اخبار وارده، پیامبر اسلام(ص) فرموده بودند: «هر پیامبری که از دنیا میرود، در همان مکانی که قبض روح شده مدفون میشود».[41]بنابراین، آنحضرت در یکی از اطاقهای منزلش، در شهر مدینه که در همان مکان از دنیا رفتند، به خاک سپرده شدند.[42]هم اکنون مرقد شریف آنحضرت چسبیده به مسجد النبی و جزو آن مسجد است.
افراد حاضر در تدفین پیامبر اسلام(ص)
در منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت جریان تجهیز و تدفین پیامبر گرامی اسلام(ص) اینگونه گزارش شده است که علىّ بن ابیطالب(ع)، فضل بن عبّاس و اسامة بن زید، بدن حضرت را غسل دادند. اول کسى که بر رسول خدا(ص) نماز گزارد، عبّاس بن عبدالمطلّب و بنى هاشم بودند، آنگاه مهاجران، بعد انصار، و پس از آن دیگر مردم که گروه گروه نماز میگزاردند. بعد از گذشت سه روز امام علی(ع) به همراه فضل و اسامه در قبر آنحضرت وارد شدند و بدن مطهر حضرت را به خاک سپردند. بر اساس این گزارشات، اگرچه ابوبکر و عمر هم؛ مانند سایر مسلمانان بر بدن پیامبر اکرم(ص) نماز خواندند، اما در مراسم تدفین نبی مکرم اسلام حضور نداشتند.[43]
[1]. نک:«علت محاصره بنیهاشم در شعب ابیطالب و سرانجام آن»، 91070.
[2]. نک:«اختلاف شیعه و اهل سنت در زمان ولادت پیامبر اسلام(ص)»، 30167.
[3]. نک:«نام پیامبر در آسمانها»، 15241.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 43، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1417ق.
[5]. مانند: اعراف، 158؛ توبه 120؛ احزاب، 21 و 40.
[6]. احزاب، 40.
[7]. توبه، 128.
[8]. رعد، 7. نک: اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 47 – 48.
[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 206، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. از امام صادق(ع) درباره آیه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون»، پرسیده شد و آنحضرت فرمود: «ستاره، رسول خدا(ص) است و علامات ائمه(ع) میباشند».
[10]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 126، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1409ق؛ بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج 1، ص 90، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق.
[11]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 1، ص 152، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ نک:«القاب پیامبر اسلام(ص)»، 64761.
[12]. همان، 154.
[13]. نک:«ابو القاسم، کنیه پیامبر اسلام(ص)»، 18322.
[14]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 5، ص 389، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[15]. نک: مقریزى، ابو محمد احمد بن على، امتاع الاسماع، ج 6، ص 92، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1420ق.
[16]. رفیع الدین قاضى ابرقوه همدانی، اسحاق بن محمد، سیرت رسول الله(ص)، ترجمه سیره ابن اسحاق، ج 2، ص 1099، تهران، وزارت ارشاد، چاپ سوم، 1377ش؛ نک:«جواز بیش از چهار همسر داشتن پیامبر اسلام(ص)»، 766.
[17]. إعلام الورى، ج 1، ص 275.
[18]. الکافی، ج 5، ص 421.
[19]. نک:«فرزندان پیامبر اسلام»، 9148.
[20]. نک:«مبعث پیامبر(ص) و معراج در 27 رجب»، 14905.
[21]. هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسشها، ص 41، قم، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1389ش.
[22]. نک:«سرّ خاتمیت دین اسلام»، 386.
[23]. نک:«وحى و کیفیت آن»، 88.
[24]. نک:«نزول قرآن»، 140؛«سال اتمام نزول قرآن»، 2995.
[25]. لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 1901، واژه «امّی».
[26]. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 135؛ لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 2902.
[27]. بلاذری، أبو الحسن أحمد بن یحیى، فتوح البلدان، ص 455 – 456، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988م؛ نک:«أمی بودن پیامبر»، 2062.
[28]. در آیه تطهیر (آیه 33 سوره احزاب) «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»؛ همانا خدا میخواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
[29]. نک:«اهل بیت(ع) در آیه تطهیر»، 132؛«اهل بیت»، 829.
[30]. إمتاع الأسماع، ج 1، ص 44.
[31]. ابوبکر بیهقى، احمد بن حسین، دلائل النبوة، ج 2، ص 315، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1405ق.
[32]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 31، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بیتا.
[33]. بقره، 23.
[34]. نک:«وجوه اعجاز قرآن»، 69.
[35]. نک:«معراج پیامبر اسلام(ص)»، 5636.
[36]. نک:«چگونگی هجرت پیامبر (ص) و اذیت مشرکان»، 2155.
[37].«مبدأ تاریخ مسلمانان»، 21102.
[38]. نک:«پیامبر اسلام(ص) و جهاد ابتدایی»، 19637.
[39]. نک:«تعداد غزوات پیامبر اسلام(ص)»، 39633.
[40]. نک:«نماز مسلمانان بر جنازه پیامبر خدا(ص)»، 63909.
[41]. ابن سعد کاتب واقدی، ابو عبدالله محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج 2، ص 223 - 224، بیروت، دارصادر، چاپ اول، 1968م.
[42]. همان.
[43]. الطبقات الکبرى، ج 2، ص 213، 222 و 229 – 230.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۹۶۵۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در هیچ مکتبی به اندازه اسلام به حقوق زنان توجه نشده است.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیمای مرکز گلستان، آیت الله العظمی نوری همدانی مرجع عالیقدر به همایش ملی «هویت عصری زنان در آئینه قرآن و حدیث» پیامی ارسال کردند.
متن پیام حضرت آیتالله نوری همدانی به اختتامیه همایش ملی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین
با سلام و تحیت به آن مجمع محترم
موضوع «جایگاه و موقعیت بانوان» از دیرباز مورد گفتمان اندیشمندان و صاحب نظران بوده و نویسندگان و نظریه پردازان در این زمین دیدگاههای گوناگونی ارائه داده و هر یک از آنان برداشت و تحلیلی داشته و طبق جهان بینی خود آن را ابراز داشتهاند که این موضوع مطالعه تاریخ اقوام و ملل روشنتر میشود.
در این میان مکتب حیات بخش اسلام که کاملترین ادیان است با توجه به نظر واقع بینانه به انسان و وظایف و تکالیف او، موقعیت بانوان را به نحو اصولی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با عنایت به ساختار زنان به تبیین حقوق آنها پرداخته است که با نگرش دقیق و خالی از اغراض باید گفت: در هیچ مکتب و گرایشی اینگونه حریم و حقوق زنان مورد حمایت قرار نگرفته و شأن و منزلت آنان مصونیت پیدا نکرده است.
مگر نه این است که پیش از ظهور اسلام با زنان در همه نقاط جهان به بدترین نوع برخورد میشده و از کمترین حقوق اجتماعی محرومشان داشته بودندکه در آن فضای مسموم حضرت رسول اکرم (ص) رفعت مقام و شأن بالای بانوان را با کمال صراحت اعلام و قوانینی بر اساس فطرت انسان مقرر داشت.
مگر نه این است که با استقبال از حضور زنان در عرصههای جهادی و آموزشی و پرورشی و اجتماعی سالهای نخستین ظهور اسلام به عصر طلایی تبدیل شد و بر تارک جبین تاریخ اسلام درخشید.
انسانی در میان دو دیوار بلند تحجر و تمدن کاذب.
محبوسی در اعماق دو زندان: زندان جاهلیت و زندان بردگی مدرن.
اسیر دو کمند: کمند اوهام و خرافات و کمند تهمت و افترا.
مقهور دو فرهنگ، فرهنگ جاهلی و فرهنگ کلمات فریبنده به نام آزادی و به عنوان علم و تمدن و تساوی حقوق.
بالاخره فریادگری بدون فریادرس! و مجرمی بدون ارتکاب جرم، مظلومی به ظلم مضاعف و محروم از حقوق زندگی صحیح.
در روزگاری که در تمام فرهنگهای اقوام و ملل جهان «زن» به عنوان یک «موجود پست» و «طفیلی» و انسان درجه دوم مطرح بود و تلخی و محرومیت بر همه ابعاد و زندگی او چه سیاسی، چه فرهنگی و چه اقتصادی سایه افکنده و مورد بدبینیها و آماج تهمتها بود و از هیچ روزنهای بر افق زندگی او روشنایی نمیتابید و همه درها بر روی او بسته بود، خورشید اسلام طلوع کرد و افق زندگی او را از کران تا کران روشن نمود و ندای عطوفت آمیز پیغمبر رحمت، حضرت محمد (ص) روح نشاط و امید در کالبد او دمید و راه ترقی و تکامل را به روی او از همه جهت باز کرد.
حضرتش موقعیت مهم «زن» در اجتماع بشری و جایگاه بلند او و شایستگیها و استعدادهای فراوانی را که دست آفرینش در وجود این موجود بدیع قرار داده است را گوش زد کرد و آیههایی از قرآن مجید را در رابطه با معرفی مقام مهم زن و ارزش والای او برای مردم بیان نمود.
«زن» را به عنوان اینکه مانند مرد یک انسان کامل است و شایسته همه کمالات و کرامتهای انسانی است و شایستگی خلیفه الهی بودن را دارد معرفی کرد.
«من عمل صالحا من ذکر أو انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طیبة ولنجزینهم اجرهم بأحسن ما کانوا یعملون» «ان المسلمین و المسلمات و المومنین والمومنات والقانتین والقانتات والصادقین والصادقات و الصابرین و الصابرات والخاشعین والخاشعات و المتصدقین و المتصدقات والصائمات والحافظین فروجهم والحافظات والذاکرین الله کثیرا و الذاکرات أعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما» این نمونهای از آیات قرآن در عظمت زنان است و بر همین اساس همانطور که نمونهای از مردان برای الگوسازی ذکر نمود، از زنان شایسته نیز به عنوان الگو معرفی میشود: «ضرب الله مثلاً للذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلهم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین و ضرب الله مثلاً للذین آمنوا امرأت فرعون إذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین و مریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین» و در روایات ما نیز احادیث مختلف و متواتر درباره حقوق و جایگاه بانوان ذکر شده است که توصیه میشود به کتب حدیثی ما مراجعه کرده و با در نظر گرفتن سند احادیث بعضی از مطالب جعلی که با قرآن کریم مطابقت ندارد را استثنا نمود.
امروز نیز دنیای کفر با متهم ساختن اسلام نسبت به حقوق زن آنچه را که خود در عمل انجام میدهد به دین مقدس ما نسبت میدهد در حالی که با این عمل میخواهد پرده بر حقایق و موقعیت زن در اسلام بپوشاند و عمل ننگین خود را نسبت به بانوان توجیه نماید، اما باید با صدای رسا و بلند اعلام کرد که این دین بزرگترین حامی حقوق زن میباشد.
در پایان از همه حاضرین، خصوصاً از برگزارکنندگان این جلسه محترم و به ویژه نماینده معظم ولی فقیه آیت الله آقای نور مفیدی کمال سپاس و تشکر را دارم و و توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم و ملتمس دعای خیر هستم؛ و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
همایش ملی هویت اصلی زنان در آئینه قرآن و حدیث با معرفی مقالات برتر دیروز در گرگان پایان یافت.
همایش مولفان حوزه و دانشگاه در ۵ محور بیش از ۱۶۰ مقاله علمی ارائه کردند که سه مقاله برتر شدند و ده مقاله نیز عنوان شایسته تقدیر را کسب کردند.